صدای پای بارون...

صادقانه بگویم بارانـــــــ را دوست دارم چون پاکـــــ وصــــادق است..وقتی میبارددلم برایت تنگ میشود بیشتر از همیشه...

پرواز...

هرچقدر ارتفاعت از زمین بالاتر بشه؛ قدرتت بیشتره...

حس خوبی داره...

حس گمشده ای که تازه پیداش کردم...

سعی میکنی نَفَست رو خرج نکنی و به موسیقی سکوت اطرافت دل ببندی...

به این همه شکوه که گره خورده به عظمت آسمون...

به ابرهای پاره پاره ای که سایه میندازن به تن سرسخت کوه...

در جواب همه این زیبایی ها فقط میتونی لبخند بزنی...

لبخند...

 

 

پ.ن: لَجَم می گرفت که با اینهمه سخی و بدبختی برسیم به قله و اونوقت؛

یه پروانه کوچولوی شاید 3 سانتی ، همچین ظریفانه و رقص کنان از جلوت پرواز می کرد و دور می شد...انگار نه انگار اینجا اقلا3000متر از زمین فاصلس!سبکبال و بیخیال به این همه خستگی ما آدما دهن کجی می کرد...و پروازش رو ادامه می داد. 

خوبی سبکبالی همینه...«پرواز»

(عکس از وبلاگ خانم امینی : تسنیم کویر)

[ چهار شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:قله جبار, کوه سفید, تتماج, من,

] [ 23:33 ] [ emertat ]

[ ]